سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چهار چیز غریب در جهان

شنبه 87/5/19 11:30 صبح| | نظر

چهار چیز غریب در جهان

تفسیر مخزن العرفان

فانوس

تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن ، نام تفسیری است که افتخار نگارش آن به نام بانویی ایرانی رقم خورده است؛ بانویی کم نظیر که تاریخ اسلام مانند او را کمتر سراغ دارد. وی اسوه و الگویی نیکو برای زنان مسلمانی است که در عرصه تعلیم و تربیت قلم و قدم می‌‌گذارند. خانم نصرت امین، معروف به بانوی اصفهانی، در سال 1313 ق دیده به جهان گشود و از همان آغاز کودکی راه تحصیل علم و دانش را در پیش گرفت. او علاوه بر علوم رایج در حوزه‌ها به علم هیئت، حکمت و فلسفه نیز مشغول شد. ایشان در زمینه‌های مختلف اعتقادی، اخلاقی، حدیثی و تفسیری، آثاری ارزشمند را بر جای گذاشته و شاگردان زیادی را نیز تربیت نموده است. وی نهایتاً در سال 1403 در 90 سالگی درگذشت. (1)

تفسیر مخزن العرفان، تفسیری است اخلاقی، تربیتی و تحلیلی که به زبان فارسی و در 15 جلد نگارش یافته است.

مؤلف در آغاز تفسیر، مقدمه‌ای را ذکر و در آن به انگیزه تألیف این تفسیر، فضیلت قرآن، مسئله تفسیر به رأی و ذو مراتب بودن تفسیر(مراتب داشتن تفسیر) و برخی دیگر از مباحث علوم قرآنی اشاره می‌کند و سپس وارد تفسیر می‌شود. ابتدا به ترجمه دسته‌ای از آیات پرداخته و در تفسیر آیات با بیانی ساده و قابل فهم، پیام قرآن را تشریح می‌کند. گاه به کلمات ملاصدرا و برخی از فلاسفه و عرفا نیز اشاراتی می‌کند که در این مواقع شکل بحث از حالت ساده تغییر می‌کند و سخت‌تر می‌گردد. از آنجا که وی با شبهات کلامی نیز آشناست، تفسیر وی جنبه استدلالی دارد. در این راستا گاه شبهه‌ای را مطرح می‌کند و پاسخ آن را باز می‌گوید .

روش تفسیر ایشان اینست که ابتدا به ترجمه دسته‌ای از آیات پرداخته و در تفسیر آیات با بیانی ساده و قابل فهم، پیام قرآن را تشریح می‌کند. گاه به کلمات ملاصدرا و برخی از فلاسفه و عرفا نیز اشاراتی می‌کند که در این مواقع شکل بحث از حالت ساده تغییر می‌کند و سخت‌تر می‌گردد.

این تفسیر محصول تدریس ایشان در شهر اصفهان در جمع بانوان بسیاری بوده است. از این رو، فضای مباحث متناسب با نوع مخاطبان و به شیوه اعتقادی و تربیتی است. (2)

 

حکایت مهمان و غذا و چراغ

اکنون به داستانی زیبا از این تفسیر که ذیل آیه نهم سوره حشر آمده نظر می‌افکنیم .

به روایت عبدالله مسعود شبی در مسجد، رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بعد از نماز شام و خفتن، مردی از میان صفوف برخاست و گفت: من مرد غریبی می‌باشم و بر هیچ چیزی قدرت ندارم. مرا اطعامی دهید. حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: ای درویش! سخن از غریبی مکن که دل مرا اندوهگین نمودی. پس از آن فرمود: در جهان چهار چیز غریب است:

1- مسجدی که میان طایفه‌ای باشد که در آنجا نماز نخوانند .

2- قرآنی که در خانه‌‌ای باشد و خوانده نشود .

3- عالمی که در میان جماعتی باشد و مردم دنبال او نروند و اخذ مسائل از وی ننمایند.

4- اسیری مسلمان که در میان کفار باشد.

پس از آن فرمود: کیست که موؤنه (خرجی و کمک هزینه) این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا(بهشت) وی را جای دهند. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام برخاست و دست مرد را گرفت و به خانه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها برد و گفت: ای دختر رسول‌الله! در باره این میهمان فکری کن . گفت: یابن عم(پسرعمو) در منزل اندک طعامی هست . حسن و حسین گرسنه‌اند و تو روزه می‌باشی و آن طعام به قدر یک نفر زیادتر نیست.

فرمود: آن را حاضر کن. حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) طعام را حاضر نمود. حضرت امیر طعام را نزد مهمان گذاشت و با خود فکر نمود، اگر من با مهمان طعام بخورم، مهمان سیر نمی‌شود، و اگر نخورم شاید او هم شرم کند و نخورد. پس دست دراز کرد و چنان وانمود نمود که چراغ را روشن می‌کند و در اصلاح آن تأنّی ‌ورزید تا مهمان از غذا خوردن فارغ گردید، وقتی حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) چراغ آورد دیدند آن طعام همان‌طور که بود هست.

حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود: ای درویش! چرا غذا نخوردی؟ گفت: سیر شدم . پس از آن حضرت علی و فاطمه و بچه‌‌ها (علیهم ‌السلام) و فضه و همسایه‌ها از آن طعام خوردند و سیر شدند و هنوز آن طعام باقی بود.

روز دیگر، که حضرت علی علیه‌السلام نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد، از وی سؤال نمود که دیشب چگونه گذرانیدی؟ گفت: به خیر و خوبی. و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) حکایت مهمان و غذا و چراغ را بیان فرمود. حضرت علی (علیه‌السلام) عرض می‌کند: یا رسول‌الله! چه کسی به شما خبر داد؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و مرا خبردار نمود و این آیه «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» را آورد.(3)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- تفسیر و مفسران، محمد هادی معرفت، ج 2، ص 505 .

2- شناخت نامه تفاسیر، سید محمد علی ایازی، ص 247 .

3- همان، ص 247 - 248 .

 

منبع:

سروش وحی، ش 13، علی اسعدی، با تصرف .


مشترک RSS وبلاگ شوید

آرشیوها

پیوند‌ها